الأفكار الجيدة هي أول خطوات النجاح. #سطور_قصيرة

اعطيه وردة ويعطيني باقة ورد اعطيه كلمة ويعطيني سطور طويلة من الكلام اصافحه ويعانقني ادعمه ويدعمني اضعاف الكريم بالمحبة هو my favourite type

اسطوره فى سطور الورق فقط على الارض روح الهزيمه تمشى على الأرض

اعطيه وردة ويعطيني باقة ورد اعطيه كلمة ويعطيني سطور طويلة من الكلام اصافحه ويعانقني ادعمه ويدعمني اضعاف الكريم بالمحبة هو my favourite type

صدیقی صاحب! آپ کی یہ سطور پڑھ کر یوں محسوس ہوتا ہے جیسے سیاسی ناپختگی نے کسی اناڑی ہاتھ میں قلم تھما دیا ہو۔ مولانا فضل الرحمٰن پر “خاموشی” کا الزام وہی لوگ لگاتے ہیں جن کی اپنی سیاسی بصیرت شور و غوغا کے بغیر سانس ہی نہیں لے سکتی۔ سیاست ہر ہنگامے کو منبر اور ہر اختلاف کو فتوے کی کھڑکی سے دیکھنے کا نام نہیں؛ یہ فنِ تدبیر ہے—اور تدبیر چیخ و پکار کے تعویذ سے نہیں آتی۔ تاحیات استثنیٰ ہو یا کوئی آئینی موشگافی—مولانا صاحب جذباتی مہم جوئی کے بجائے ریاستی شعور کے ساتھ رائے دیتے ہیں۔ آپ جس طرزِ گفتگو کو “جرأت” سمجھتے ہیں، وہ دراصل سیاسی بلوغت سے محروم شوریدہ سری کے سوا کچھ نہیں۔ اور جہاں تک ان 19 ماہ میں ٹف ٹائم دینے کی بات ہے— صاحب! ٹف ٹائم وہی دے سکتا ہے جو پارلیمانی عمل کا حصہ ہو، نہ کہ وہ جماعت جو عملاً سیاسی تنہائی کے صحرا میں اپنے ہی نادانی بھرے فیصلوں کی گونج سنتی رہتی ہے۔ مولانا صاحب سیاست کے شطرنج پر چالیں چلتے ہیں، ٹاک شوز میں نعرے نہیں بیچتے۔ حقیقت یہ ہے کہ: مولانا فضل الرحمٰن کمپرومائزڈ نہیں، بلکہ آپ کا زاویۂ نظر معروضیت سے عاری اور سیاسی نابالغی کا اسیر ہے۔ آپ پہلے شعورِ سیاست سے آشنا ہوں، پھر مولانا پر حکم لگانے کی جسارت کر

واحد بالتيك دايم يصور بغرفه ظلام وشعره منكوش وبنطلون كاروهات محتواه يناظركم ساكت مع اربع سطور كلام سلبي وكيف انه عايش بضيم المهم اهله اذا عرفتوه اجلدوه

این گزاره دروغ زیاد تکرار می‌شود که “آذربایجان پس از سقوط قاجارها عقب ماند.” گزاره ابلهانه است، ولی چون نویسنده این سطور با پسر پوزیده نزدیک است و به دفتر آن بلاهت مجسم هم رفت‌وآمد دارد، پاسخ دادن به این خزعبلات لازم است. به شواهد تاریخی و اقتصادی نگاهی بکنیم. با افول اصفهان در طول سده ۱۸ و ۱۹ میلادی و رشد سریع تهران در نیمه نخست سده ۱۹، شهر تبریز پس از دهه ۵۰ سده ۱۹ دومین شهر بزرگ و یکی از مراکز بازرگانی خارجی ایران بود (شهرهای انزلی، شیراز، بوشهر، و کرمان مراکز مهم دیگر بودند). ایران از دوره ناصرالدین شاه تا انقراض قاجارها، مانند ایران جمهوری اسلامی، کشوری فقیر و ضعیف بود که نه توانایی بهره‌گیری از فرصت‌های رشد اقتصادی را داشت، نه توانایی حراست از مرزها و برقراری امنیت، و نه توانایی تولید اندیشه و رشد اجتماعی. پس از انقلاب مشروطه، رکود اقتصادی فراگیر بود و با ادامه فروپاشی حاکمیت قاجارها این رکود پایدار ماند. سند آن کاهش چشمگیر درآمد مالیات در مقایسه با دهه‌های ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ است. شهر دوم چنان ماتم‌کده‌ای بودن با حجم بازرگانی تمام کشور کمتر از یکی از شهرهای بازرگانی درجه دو اروپا چون ادسا یا برمن، افتخار نیست، موجب سرشکستگی و سند عقب‌ماندگی است. آغاز جنگ جهانی نخست، اشغال شمال و غرب ایران از سوی نیروهای روسیه و عثمانی، کشیده‌شدن درگیری‌های دو همسایه به خاک ایران، همراه با فروپاشی کامل اقتدار دولت ایران در شمال و غرب کشور، امکان رشد اقتصادی را تا فرونشاندن طغیان اسماعیل سمیتقو در سال ۱۹۲۶ منتفی کرده بود. بحران اقتصادی ناشی از ج‌ج نخست ۱۲ سال طول کشید. نزدیک به انتهای بحران اقتصادی ج‌ج نخست، دو شوک خردکننده اقتصادی به شمال ایران (و نه تنها آذربایجان) وارد شد: با انقلاب اکتبر روسیه، دسترسی به بازارها و کریدورهای ترابری شریک دوم بازرگانی خارجی ایران (امپراتوری روسیه، شریک نخست امپراتوری بریتانیا بود) از دست رفت. هم زمان، با اتخاذ سیاست جایگزینی واردات و محدودیت بازرگانی خارجی از سوی جمهوری ترکیه، فرصت‌های تجاری در سومین شریک بازرگانی خارجی (امپراتوری عثمانی) از دست رفتند و تا دهه‌ها بعد احیا نشدند. این دو شوک بر شهرهای تبریز و انزلی تاثیر منفی بسیار بزرگی داشتند. هم‌ زمان با بازگشت امنیت و رشد اقتصادی، مناطق شمال و غرب ایران نیز به ریل توسعه برگشتند. ولی با بسته بودن راه‌های بازرگانی زمینی و دریایی در شمال و شمال غربی، همراه با اهمیت بیشتر صادرات نفت، برقراری امنیت در نیمه جنوبی کشور، و گسترش زیرساخت‌های ترابری در جنوب ایران، سوگیری بازرگانی از محور شمال/شمال‌غربی به جنوب/جنوب‌غربی تغییر کرد. اشغال ایران در دوره جنگ جهانی دوم، و تلاش‌ اتحاد شوروی برای الحاق استان‌های شمال‌غرب ایران، شوک دیگری بر امنیت سرمایه و چشم‌انداز سرمایه‌گذاری در این منطقه بود. با این وجود. حکومت محمدرضا شاه پهلوی، حتی با سرمایه‌گذاری مستقیم دولتی، تلاش در حفظ موقعیت اقتصادی استان‌های شمال غرب، خصوصا آذربایجان شرقی کرد. اتفاقا با توجه به شرایط نامساعد بازرگانی، نزدیکی به همسایه توسعه‌طلب و پیش‌بینی ناپذیر چون شوروی، ریسک بالای سرمایه با توجه به سابقه تلاش‌های تجزیه‌طلبانه، …، رشد اقتصادی و حجم سرمایه‌گذاری در استان‌های آذربایجان شرقی و غربی در دوره پهلوی تعجب‌آور است. رشد سریع‌تر مناطق با ریسک سرمایه پایین‌‌تر (چون اصفهان و شیراز) یا نزدیک‌تر به راه‌های ترابری کم‌هرینه (چون خوزستان و هرمزگان) تبعیض نبوده، پیروی از منطق اقتصاد است. تاریخ را از انتها نباید خواند، و درباره تاریخ اقتصادی، دانستن مشوق‌ها و ساخت‌وکار سرمایه‌گذاری اهمیت حیاتی دارد.

بين سطور الكتب نلقى أنفسنا مرات كثيرة.. قولوا لنا وش أكثر اقتباس أدبي علق في بالك وما نسيته؟ 📚

دوريات البراعم في سطور 🇸🇦 أرقام صنعت الأحلام ورسمت الطموح 🌟

هناك فقط نفهم أنّ غزّة ليست مدينة على الماء بل نصّ مكتوب بلغةٍ لا يتقنها إلا مَن عبر المحن وخرج منها واقفاً على قدم الروح. #الميدان #سطور_فلسطينية